تو همان....
سه شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۲۶ ب.ظ
توهمان قطره اشکی هستی که همیشه درحال لی لی کردن در حلقه چشمانم هست اما هیچگاه غرورش اجازه باخت را به او نمیدهد آنقدر به بازی خود ادامه می دهد تا از فرط خستگی ناتوان،ازفریادنزدن پلک هایش روی هم می آیند...
توهمان مروارید های غلتانی هستی که مرا همچون دریای طوفانی بی مانند میسازد همان مروارید هایی که بیصبرم میکند،همان قطره هایی که ازگونه های جاری شده ام نمکی میشود بر روی زخم های قلبم. عقل و وجودم را به آتش میکشد ...
توهمان ابربهاری هستی که سیلابی به راه می اندازی که تمامی سعی درفراهم کردن چتری برسرخودهستند ...
توهمان سامانه بارشی هستی که هرچندوقت یکبارفکرت به خیالم سرمیزند،بارشی به راه می اندازد که سیلابی از غم دروجودم بوجود می آید...
توهمان آسمان خراشی هستی که مرا در وجودت به اوج میرسانی سرانجام رهایم میکنی ...
مغزرد
کریستال
97/9/5
حـ . آرمان (استاد بزرگ)
